اما از وقتی مظفرالدین شاه قاجار پای نخستین اتومبیلها را به تهران باز کرد سفر تهرانیها هم از کالسکه و گاری به سفر با این اختراع فرنگیها تغییر کرد.
داستان از این قرار است که بعد از ورود اتومبیلهای سواری به تهران چند اتومبیل باری هم که شبیه وانتهای امروزی بودند و اصطلاحاً به آنها «لاری» میگفتند راهی شهرمان شدند. این اتومبیلها که درواقع خودروهای اسقاطی کشورهای همجوار بودند در پایتخت برای حمل بار و گاهی هم جابهجایی مسافر مورد استفاده قرار میگرفتند.
«سید جمال هادیان طبایی زواره» در کتاب «اتولنامه» مینویسد: «در کف لاریها 5 تا 6خروار بار میگذاشتند و روی بارها را مسافر مینشاندند. برخی دیگر را رو به در پشت، طوری که پاهایشان آویزان باشد سوار میکردند و برای اینکه از ماشین به بیرون پرت نشوند آنها را با طناب میبستند. به مسافران داخل لاری که در اتاقک روی بارها مینشستند لاری و به عدهای هم که روی اتاقک مینشستند و با طناب بسته شده بودند در حالی که پاهایشان آویزان بود، طنابی یا طنافی میگفتند.»
این لاریها در هر بار ترددشان حدود 30نفر را به مقصد میرساندند. به اینترتیب که لاریها روی بارها دو زانو بهصورت شاگردان مکتبی کیپ تا کیپ کنار هم مینشستند و تعدادشان به 22، 23 نفر میرسید. 5، 6 نفر هم لب اتاق و رو به جاده با طناب میبستند که جمعاً حدود 30 نفر در خودروهای اولیه حمل بار و مسافر پایتخت جا شده و به سفر میرفتند. اما چه سفری؟
سفری که به گفته مورخان و تهرانپژوهان آنقدر خطرناک بود که هر لحظه احتمال واژگونی لاری یا پرتاب مسافری به بیرون وجود داشت. به همین دلیل مسافران از وحشت مرتب برای سلامت اتومبیل و راننده صلوات میفرستادند. اگر هم خدا یار مسافران میشد و لاری تا مقصد سالم میرسید مسافران از بس در جادههای سنگلاخ خاکی بالا و پایین شده بودند که باید مدتها به استراحت میپرداختند تا بلکه لطماتی که به سر و گردن و کتف و کمرشان وارد شده بود خوب شود.
«جعفر شهری» پژوهشگر تهران قدیم در جلد دوم کتاب «طهران قدیم» نقل میکند که در سفر با لاریها آنقدر خاک روی سر و صورت و لباس مسافران مینشست که بعد از رسیدن به مقصد، زن، شوهر و برادر، برادرش را نمیشناخت!
نظر شما